چرا گل ها را دوست داریم؟
به گزارش مجله میهن 128، دانشمندان برای دلیل علاقه ما به گل ها توضیحات جالبی ارائه نموده اند.
به گزارش ، هزاران سال است ما انسان ها مشغول کاشت و برداشت گل هایی هستیم که ظاهرا جز احساس خوبی که در ما ایجاد می نمایند، هیچ سود دیگری برای ما نداشته اند و فقط در قرون اخیر است که از آن ها استفاده ای مالی به منظور ساخت عطر می کنیم.
این در حالی است که شواهد نشان می دهد سال ها پیش از به وجودآمدن عصر صنعت و فناوری، در خاکسپاری ها از گل ها استفاده می شده است و در نگاره های موجود در غار ها و سنگ تراشی های موجود در کاخ ها، تصویر گل ها هم کنار تصویر افراد گوناگون و پادشاهان به چشم می خورد، اما چه رازی در این ساختار رنگی و لطیف نهفته است که تا این حد ما را شیفته خود نموده است؟
در فرهنگ های مختلف سراسر زمین، گل ها همواره نمادی برای نشان دادن محبت و صمیمیت و حتی همدردی میان انسان ها بوده اند. در دنیای مدرن امروزی ما به جز بعضی گل ها که برای خاصیت درمانی یا فراوری عطر از آن ها استفاده می گردد، بیشترشان صرفه ای جز بیان احساس ندارند.
پرورش گل و گیاه، صنعت بسیار عظیم و سودآوری است. به طوری که برای مثال سود حاصل از پرورش گل ها در آمریکا سالانه به حدود پنج میلیون دلار می رسد. بعضی روان شناسان ادعا می نمایند ما گل ها را دوست داریم، چون از کودکی یاد می گیریم آن ها را دوست داشته باشیم، اما این علاقه تا چه حد عمیق است آیا همین دلیل ساده، می تواند توجیه گرایش قوی ما نسبت به گل ها باشد؟
برای سنجش اندازه این گرایش، گروهی از پژوهشگران در دانشگاه راتگرز آزمایش جالبی انجام دادند. همان طور که می دانیم، آشناترین رفتار در آسانسور آن است که افراد تا حد ممکن از هم فاصله بگیرند، اما هنگامی که آزمایشگر به فرد حاضر در آسانسور شاخه گلی هدیه می داد، این رفتار عوض می شد و فردی که هدیه را دریافت می کرد در ابتدا لبخندی واقعی - که در آن به جز عضلات کنار لب، عضلات کنار چشم هم حرکت می نمایند - به آزمایشگر می زد و فاصله خود را با او کم نموده و حتی سر صحبت را هم باز می کرد.
این آزمایش با دادن یک اتوماتیک هم تکرار شد، ولی نتیجه مشابهی نداشت و اغلب واکنش فرد مورد آزمایش به یک لبخند کوچک محدود می شد. در آزمایشی دیگر هم نشان داده شد گل دادن به افراد سالخورده باعث تقویت حافظه در آن ها می شد.
یکی از دلایلی که سعی در توجیه گرایش ما به گل ها دارد، فرضیه ای است که گوردون اوریانز در دهه 90 میلادی با اسم انتخاب زیستگاه ارائه کرد. در این فرضیه سعی شد دلیل انواع دیگر گرایش های انسانی مثل علاقه عموم مردم دنیا به رنگ سبز و آبی یا علاقه وافر به مزه شیرین شرح داده گردد. اوریانز پیشنهاد کرد ما امروزه همان گرایش هایی را داریم که هزاران سال پیش وقتی نیاکان ما در آفریقا ظاهر شدند، به یاری آن ها زنده ماندند و پیروز به فراوریمثل شدند.
برای مثال همگی ما به طعم شیرین موجود در میوه ها گرایش داریم، چون افرادی از انسان ها باقی ماندند که هنگام انتخاب غذا توجه فراوانی به میوه ها داشتند و از این منبع غذایی بهره برده اند. بر همین اساس گل ها سرنخ های بسیار خوبی درباره محیط به ما می دهند؛ زیرا معمولا در مکان هایی می رویند که آب فراوانی وجود دارد و در چند ماه آینده مملو از دانه و میوه و در نتیجه غذایی مناسب برای ما خواهند بود.
پس آنجا محیط مناسبی برای زیستن و فرزندآوری است و به نفع نیاکان ما بوده که به خاطر بسپارند در چه مکان هایی گل ها را دیده اند و به همان محیط بازگردند. بعلاوه از آنجا که زنبور ها از گرده گل ها برای تغذیه و ساخت عسل استفاده می نمایند، در اطراف آن مکان احتمال پیداکردن منبع کمیاب عسل هم وجود داشته است. در طی نسل های متوالی این لذت و هیجان ناشی از تماشا گل ها در حافظه ژنی ما ثبت شده و ما همچنان به یاد می آوریم آن لذتی را که نیاکان ما از تماشا گل ها تجربه می کردند!
منبع:روزنامه جام جم
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان