نقد ها و نمرات فیلم مصائب دودان بوفان؛ آشپزخانه عمارت با چاشنی عشق (جشنواره کن 2023)
به گزارش مجله میهن 128، مصائب دودان بوفان با نام دیگر دیگ روی آتش (The Pot-Au-Feu or La Passion de Dodin Bouffant) جدیدترین فیلم ترن ان هونگ کارگردان ویتنامی فرانسوی است. هونگ پیش از این دو بار و با فیلم های بوی خوش پاپایای سبز و شعاع عمودی آفتاب در بخش نوعی نگاه جشنواره کن حضور داشته است که برای فیلم نخست، برنده جایزه دوربین طلایی و برای فیلم دوم نامزد دریافت جایزه ویژه بخش نوعی نگاه شده است. این برای اولین بار است که هونگ جواز حضور در بخش رقابتی کن را دریافت می نماید.
هونگ سراغ دو بازیگر نام آشنای کشور فرانسه یعنی ژولیت بینوش و بنوا ماژیمل رفته است تا در فیلم او درباره دنیای آشپزی و غذاها نقش آفرینی نمایند. این فیلم از رمان زندگی و مصایب دودان بوفان نوشته نویسنده و غذاباز مارسل روف منتشرشده در سال 1924 اقتباس شده است. ماجرای فیلم درباره یک آشپز خبره غذاهای ویژه به نام دودان (با بازی ماژیمل) و وردست او یوژنی (با بازی بینوش) است که به مقدار سرآشپز در کار خود استاد است. درست مثل دودان، او هم احترام خاصی برای مزه، بافت، ترکیب مواد مختلف و بوی غذا قائل است و از پس هر چیزی که دودان از او طلب می نماید، به راحتی برمی آید. این دو آدم دلباخته غذا، به یکدیگر نیز دلباخته اند و دودان در کوشش است تا از یوژنی خواستگاری کند اما یوژنی به شرایط فعلی راضی است و تمایلی به این کار ندارد. اینجاست که ورای طعم ها و خوراکی های رنگارنگ، ما به دنیای پیدا و پنهان دو عاشق سفر می کنیم که خود را فدای دنیا عطر و طعم نموده اند.
جدول ارزیابی منتقدان نشان می دهد که فیلم نو هونگ نمره 2/8 از 4 را از منتقدان دریافت نموده است و با وجود نام های پرافتخاری مثل بینوش و ماژیمل در نقش های اصلی و شیمی مناسبی که مابین این دو بازیگر برقرار شده و داستان عاشقانه دیدنی را به تصویر می کشد، منتقدان بر این باور هستند که فیلم غذایی هونگ، خوراکی نیست که با ذائقه همه افراد جور باشد و افرادی نسبت به آن روی خوش نشان خواهند داد که به ارتباط غذاها با پیوند های مابین انسان ها علاقه مند هستند و غذا و عشق نسبت به درست کردن آن را، به منزله یک چاشنی برای برقراری ارتباطی ناگسستنی می دانند.
ورایتی - گای لاج
زیر نور قرمز و خاکستری طلوع آفتاب، ژولیت بینوش پا به باغ خانگی سرسبزی می گذارد و کلاهی حصیری بر سرش گذاشته که مثل موج دریا، ناهموار و عریض است. او یک کرفس کوهی بزرگ و باعظمت و پیچ خورده را از خاک در می آورد و چنان عمیق و از روی عشق و علاقه آن را بو می نماید که انگار مائده ای بهشتی را بو نموده است و آن را با خودش به خانه می برد. این گونه است که فیلم نو ترن ان هونگ یعنی مصائب دودان بوفان آغاز می گردد؛ با اشاره به ستایش احساسات و در بند یکی از سبزیجات کمتر زیبای دنیا از میان خیل بزرگ نعمات طبیعی. افرادی که من منتقد را هم شامل می گردد، این سکانس را دیدن خواهند کرد و بلافاصله بعد از دیدنی آن، حس خواهند کرد که این فیلم آشکارا برای سلیقه آن ها ساخته شده است و از سویی بقیه افراد هم هستند. مصائب دودان بوفان برای بقیه مناسب نیست و این کاملا عادی است.
غذا در اینجا موضوع اصلی، مقصود نهایی ماجرا و موتور محرک این فیلم با پیرنگی نحیف اما با داستان عاشقانه کاملا مجذوب کنندهی است که تقریبا به کلی در محدوده عمارت یک آشپز فرانسوی غذاهای ویژه در اواخر قرن نوزدهم می گذرد. برای اینکه مفهوم داستان عاشقانه را به طور واضح بیان کنیم، باید بگوییم که دو نقش اصلی فیلم، عاشق همدیگر هستند اما شاید کمی بیشتر از داشتن حس دوست داشتن نسبت به یکدیگر، دلباخته غذا هستند و دست کم در کوشش هستند تا این دو را از هم تفکیک نمایند.
درگیری و نزاع در کمترین حد خود واقع شده است و هیچ شگفتی و حیرتی در کار نیست. به جای همه این ها، مصائب دودان بوفان با نام دیگر دیگ روی آتش (Pot Aue Fue) که نام یک غذای سنتی روستایی فرانسوی با گوشت آب پزشده و سبزیجات است و اهمیت روایت تدریجی در این نمایش باشکوه از این سفر خیالی را نمایندگی می نماید، مخاطب را تماما در لذتی که از زیبایی می برد، نگه می دارد؛ خوش گذرانی و تجربه کردن و رفته رفته نشان دادن ذات اهمیت دادن انسان ها به خوراک های فاخری که همه شان دهان آدم را آب می اندازد اما بر خلاف انتظارمان چندان تکان دهنده و تاثیرگذار نیست.
کارگردان در پرمحتوابودن تصاویر و اتمسفر فیلم افراط می نماید اما فیلم هیچ وقت حسی از پرچاشنی بودن یا زیادی بودن نمی دهد. نورپردازی جاناتان ریکبورگ با دقت فراوان و به شکلی درخشان و مجذوب کننده اجرا شده است و رنگ های فراوانی را حتی به تاریک ترین نقاط آشپزخانه می آورد و طراحی صحنه توما باکنی با توجه زیاد به هر یک از تخته سنگ های لرزان کف فضا و سطح کار شیاردار چوبی اجرا شده است.
گاردین - پیتر بردشاو
اینجا با فیلمی با تصویربرداری زیبا از کارگردانی قابل احترام طرفیم اما از ژانری است که من نسبت به آن علاقه یا موضع خاصی ندارم، فیلمی با رگه های غذایی که در آن ما باید نسبت به همه جزیئات وابسته به غذا و پخت و پز و غذاهایی که دهانمان را آب می اندازند، مدهوش شویم و فیلمی که در آن غذاها به نوعی با تسامح، به شکل استعاره ای برای تسهیم به تصویر کشیده می شوند؛ تسهیم برای اعضای خانواده و یا برای رفاقت.
نوعی ظرافت و افسون در این فیلم وجود دارد و ماژیمل و بینوش نقش آفرینی بی عیب و نقصی دارند گرچه من کاملا مطمئن نیستم آن ها به عنوان دو جزء اصلی یک داستان عاشقانه با هم کاملا جور باشند. به عنوان یک فیلم غذایی چیز های زیادی برای ارائه کردن دارد و من آن را فیلمی مجذوب کننده می بینم.
اسکرین دیلی - تیم گریرسون
در هفتمین فیلم بلند ترن ان هونگ، اشتیاق و علاقه شدید نسبت به غذا، به مجرایی برای آنالیز گرامی داشت زیبایی و معمای وجود داشتن تبدیل می گردد و در کنار آن شاهد روایت داستان عاشقانه ای خوش ساخت و پیچیده نیز هستیم. این فیلم به یمن رابطه محبت آمیز و توام با مهربانی بین ژولیت بینوش و بنوا ماژیمال، به نقطه اوج خود نزدیک می گردد که به ترتیب در نقش آشپز و سرآشپز ظاهر شده اند که فداکاری شان برای چیزی که ارائه می نمایند، با تحسین و ستایش یکدیگر جفت و جور است. غذاهایی که آن ها آماده می نمایند، با لطافت طبع تصویربرداری شده است اما درام بی ریای هونگ ما را دعوت می نماید تا ورای خوراکی های رنگارنگ و خوشمزه را ببینیم تا لذت های روزمره را که خطر نادیده گرفتن آن ها وجود دارد، درک کنیم و جدی بگیریم.
شاید از روی نگاهی سرسری مصائب دودان بوفان فیلمی باشد که به آن برچسب اثری می خورد که به غذاها با نگاهی زیبایی شناسانه نگاه می نماید آن هم به خاطر دوربین جاناتان ریکبورگ که روی چیزهایی یوژنی درست می نماید، به آهستگی حرکت می نماید اما هونگ بیشتر علاقه دارد نشان دهد که او و دودان چگونه با جدیت کار خود را انجام می دهند، به جای آن که صرفا روی زیبایی غذاها تمرکز کند. زبان عشق آن ها به وسیله مباحثه عمیق درباره هنر های آشپزی بیان می گردد و بینوش و ماژیمل به راحتی و خیلی بی دردسر زوجی را به تصویر می کشند که هم با تبادل ذهنی و هم با ارتباط فیزیکی با یکدیگر، به شوق می آیند و برانگیخته می شوند.
ایندی وایر - سوفی مانکس کافمن
مهارت اصلی ترن آن هونگ مثل یک وردست آشپز در این است که می داند چگونه مقداری زیادی از مواد را اضافه کند و بعد آن را جوری کم یا زیاد کند تا به یک مزه غنی و مطلوب خود برسد و طعم غذا را چنان متحول کند که دیگر یک خوراک ساده نباشد. افسون نماینده ترین سکانس ها آن هایی هستند که هیچ دیالوگی در آن تبادل نمی گردد و فقط صدا های بلند و با جزئیات کارکردن با مواد غذایی و آماده سازی خوراک را می شنویم مثل صدای قاشق ها، صدای بخار قابلمه های برنزی و صدای ریخته شدن نوشیدنی و صدای به هم خوردن ظروف سفالی و در کنار همه این ها ماژیمل و بینوش تعهدی عمیق و همراه با ملاحظه و تفکر نسبت به کار هایی که انجام می دهند دارند.
این فیلم متعلق به آن دسته از آثار سینمایی است که از سنت زیبای سرخوش کردن با غذا بهره می برند، مثل ضیافت بابت، جولی و جولیا و مثل آب برای شکلات اما مصائب دودان بوفان اندیشه پیوند به وسیله غذاها را یک قدم دیگر جلو می برد. در خود فیلم هم این جمله را می شنویم: غذاهای خاص جوری به وسیله خالقانشان تهیه و ثبت می شوند که انگار روی حافظه حک شده اند. حسی خاص که مزه ی آن بعد از غذا هم زیر زبان آدم می ماند.
منبع: دیجیکالا مگ